کاترین شکدم: در ایران به من پیشنهاد رابطه جنسی شد
تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۳۸۰۳۸
آفتابنیوز :
سایت قرن نو نوشت: کاترین پرز شکدم، تحلیلگر و نویسنده انگلیسیی-فرانسوی در گفتوگویی با برنامه "به عبارت دیگر "بیبیسی، میگوید زمانی او به عنوان بلندگو و مبلغ جمهوری اسلامی ایران در غرب تلقی میشد و اکنون آینهای مقابل رژیم گرفته و آنها را نقد میکند.
او گفت زمانی که در ایران بوده در یک اتاق با آیتالله علی خامنهای حضور داشته و با او سلام علیک کوتاه کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تصاویری از خانم شکدم در کنفرانس فلسطین در تهران وجود دارد که آنجا آقای خامنهای سخنران مراسم است اما تاکنون گفته نشده بوده که او با آیتالله خامنهای دیداری هرچند کوتاه داشته است. خانم شکدم گفت این دیدار به این صورت نبوده که رهبر ایران او را به اسم بشناسد و ملاقات بسیار کوتاه بوده است.
کاترین پرز شکدم در سفر چند سال پیش خود به ایران با ابراهیم رئیسی مصاحبه و مطالبی هم در وبسایت آیتالله علی خامنهای منتشر کرده بود. اما بعد از خروج از ایران و اخیرا در مطالبی برای وبلاگ تایمز اسرائیل از "یهودیستیزی" و هدف حکومت ایران برای "ساختن بمب هستهای" نوشت. ماجرایی که در ایران جنجال بسیار ایجاد کرد و باعث انتقاد از حکومت ایران شد که چگونه متوجه "نفوذ" او نشده است.
به من پیشنهاد رابطه جنسی شد
کاترین پرز شکدم از اینکه به جای محتوای مطالبش، درباره شخصیتش و "اتهامهای عجیب" علیه او صحبت میکنند، ناخشنود است.
خانم شکدم بار دیگر اتهام رابطه جنسی با مقامهای ایران را تکذیب و این سخنان را "حمله به شخصیتش" توصیف کرد. او گفت هدف از این اتهامها آن بوده که اظهارات آینده او را "بیاعتبار" کنند. او البته تایید کرد که بعضی افراد در ایران قصد داشتهاند با هدف رابطه جنسی به او نزدیک شوند اما او قبول نکرده است.
آیا او اطلاعاتی از مقامهای ایران دارد که اکنون این افراد باید نگران فاش شدن آن اطلاعات باشد؟ این سوالی است که خانم شکدم به طور سربسته به آن پاسخ مثبت میدهد اما میگوید هر چیزی باید در زمان خودش گفته شود.
خانم شکدم که در رسانههای ایران از او به عنوان "جاسوس" یاد میشود، با دفاع از عملکرد خودش اعتقاد دارد اینکه شخصی آنقدر به حکومت جمهوری اسلامی ایران نزدیک شده و حالا از آنها انتقاد و ماهیت واقعیشان را علنی میکند، برای آنها چالشبرانگیز و آسیبزننده است اما مردم به گفته او به جای محتوای مطالبش، درباره شخصیتش و "اتهامهای عجیب" علیه او صحبت میکنند.
خانم شکدم قبلا گفته آنقدر مشتاق بوده به حلقههای حکومت ایران نزدیک شود که انگیزههای اصلی خود را فاش نکرده است. اما این انگیزهها چه بودهاند؟ این سوالی است که عنایت فانی در ابتدای برنامه از او میپرسد.
کاترین شکدم جواب میدهد: "انگیزههای زیادی داشتم. به عنوان یک آدم غربی یادم است حتی در سن کم مطالب جالب زیادی درباره ایران میخواندم. یکی کتاب 'بدون دخترم، هرگز' بود. بعد راجع به شاه و انقلاب و وقایع ۱۹۷۹ خواندم و خودم مایل بودم این تحولات ایدئولوژیک و سیاسی را از نزدیک ببینم. علاوه بر این همسر سابقم یمنی بود و من کانون سنی اسلام را تجربه کرده بودم و از جبههگیری سیاسی و اجتماعی آن علیه نه فقط ایران، بلکه دنیای شیعهمذهب آگاه بودم. بنابراین خیلی علاقه داشتم به سرزمین آیتاللهها بروم و از طرف دیگر دعوای خاورمیانه آگاه بشوم. از طرف دیگر چون نیاکان من یهودی بودند، خیلی علاقه داشتم ببینم چرا تا این حد از اسرائیل متنفر هستند."
اول پرس تیوی سراغم آمد
خانم شکدم پیش از رفتن به ایران و گرفتن ارتباط با رسانههای محافظهکار طرفدار حکومت، مدتی با موسسه تحلیل ژئو استراتژیک و امنیتی ویکیاسترت کار میکرده که در اسرائیل تاسیس شده و دفتر آن در آمریکاست. او میگوید درباره فعالیت "شش ماهه" با این موسسه "گزافهگویی" شده است. آن زمان خانم شکدم تازه از یمن به بریتانیا رفته بوده و میگوید دلش میخواسته با یک اندیشکده به عنوان کارشناس یمن کار کند. چون در یمن بوده و با خانواده علی عبدالله صالح روابط نزدیک داشته است.
بعد از ویکیاسترت خانم شکدم مدتی با نشریه محافظهکار المجله عربستان سعودی همکاری داشته که این هم یکی از علامت سوالها در پرونده کاری خانم شکدم است. او درباره تشکیکهایی که به کارش وجود دارد میگوید تحلیلگر "بیطرف" اوضاع یمن بوده و نکته همین است که میتوانسته با یک موسسه که بنیانگذار آن اسرائیلی است و با یک نشریه عربستان سعودی همکاری کند.
زمانی که خانم شکدم با نشریه المجله کار میکرد، مسلمان شده بود و حجاب داشت. او میگوید همسرش از او خواسته بود که مسلمان شود و او هم نه به اجبار، این موضوع را پذیرفته و "همرنگ" جامعه اطرافش شده بود. او میگوید یک مسلمان معتقد بوده است.
او در برنامه به عبارت دیگر میگوید نیروهای پرس تیوی اولین بار با او تماس گرفتند و خواهان انجام مصاحبه شدند. خانم شکدم میگوید خود را تحلیلگر سیاسی میداند و برای همین بسیار خوشحال بوده که رسانههای مختلف از او استقبال کرده و خواهان مصاحبه با او شدهاند.
اما چطور رسانههای ایران با وجود این پیشینه به او اعتماد کردند؟ این سوال عنایت فانی را خانم شکدم اینطور پاسخ میدهد: "من هم زیاد به این موضوع فکر کردم. به نظرم برای اینکه رژیم به شدت محتاج تشویق و تایید غرب است چون مردم خودشان منتقد ایدئولوژی حاکمیت هستند. حاکمیت ناامیدانه به دنبال آن است که روشنفکران و روزنامهنگاران غربی به آنها بپیوندند و حرفهای حاکمیت را تایید و تکرار کنند."
همسرم من را آزار میداد
کاترین پرز شکدم در مورد برداشتش از حاکمیت ایران میگوید: "آن زمان احساس من این بود حالا نظرم عوض شده".
اما آیا چیزهایی که خانم شکدم درباره یمن و عربستان و اسرائیل مینوشت، واقعا از روی اعتقاد قلبی او بود یا میخواست موقعیتی برای خودش ایجاد کند؟ او پاسخ میدهد که به همه چیزهایی که نوشته باور داشته و با انتقاد مردم هم مشکلی ندارد: "اقرار میکنم که در بسیاری موارد مسائل را از همه زوایا درست نمیدیدم. مسئولیت این ضعف با من است و به همین دلیل مشتاقم این چیزهایی را که امروز میدانم بنویسم تا به دیگران نشان بدهم اشتباه کردم و ندانمکاری پذیرفتنی است."
عنایت فانی از کاترین شکدم همان سوالی را میپرسد که در بسیاری از محافل ایرانی درباره او مطرح است. اینکه زنی با تحصیلات و اطلاعات مانند او چطور اینقدر "به ظاهر سادهلوحانه" چنین برداشتی از حاکمیت ایران داشته است؟
خانم شکدم میگوید: "فقط بحث سادهلوحی نیست. آن زمان احساس من این بود حالا نظرم عوض شده. اگر درباره خاورمیانه بنویسید فقط با دو دیدگاه مواجه هستید. جانبداری از ایران یا عربستان و فضای سومی وجود ندارد. من به دلایل بسیار به شدت منتقد عربستان بودم. انتقاد من از سیستم پادشاهی نبود. مساله من رفتار عربستان از نظر حقوق بشر با کشورهای همسایه مانند یمن بود. و نقد دومم به این کشور، وهابیت و جنبش رادیکال اسلامی بود."
او بعدا به اسلام شیعی گروید و در مدح امامان شیعه و مخصوصا امام سوم شیعیان مطالب بسیار نوشت. سوال اینجاست که آیا واقعا همه این نگرشها از روی اعتقاد واقعی بود؟
خانم شکدم پاسخ میدهد که خیلی وقتها از او خواسته میشد که این مطالب را بنویسد. و خیلی از چیزهایی را که مینوشت مانند "قیام امام حسین در دفاع از ستمدیدگان" باور داشت. او میگوید هنوز هم به این ارزشهای شیعی مانند برخاستن علیه ظلم باور دارد هرچند یک گروه روحانی این ارزشها را "دزدیده" و از آن "سواستفاده" میکند و خودش تبدیل به "هیولایی" شده که زمانی ادعای مبارزه با آن را داشت.
عنایت فانی بار دیگر از او میپرسد که چطور میتوانسته با شناختی که از خاورمیانه دارد آن مطالب را در تایید حکومت جمهوری اسلامی ایران بنویسد. اینجا خانم شکدم به موضوع دیگری اشاره کرد که قبلا طور دیگری بیان کرده بود. اینکه در خانه همسر سنی و یمنی "او را تهدید کرده و میترسانده و به شدت آزار میداده" است و او احتیاج به تایید داشته است.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: رابطه جنسی رابطه جنسی او می گوید خامنه ای آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۳۸۰۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران | وقتی او در مورد پایان رابطه عاطفی خود حرف میزند...
به گزارش همشهری آنلاین، با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سوال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالا پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزاد پنداری کنند و به راحتی خود را به عنوان راوی ترانههایش تصور کنند اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
عکس | تیلور سوئیفت شخصیت سال تایم ٢٠٢٣ شد
موسیقی سوئیفت
توبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن او
سوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفت
کونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفت
از اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری او
نوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹
زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰
نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور era
نوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا می توان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟
خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر می شد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت می کند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.
کد خبر 848295 منبع: ایسنا برچسبها موسیقی ایرانی خبر مهم موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا